جبر و اختیار از مهم ترین و قدیمیترین مباحث فلسفه نظری تاریخ است. اهمیت و حساسیت این مسأله از بعد دینی و کلامی به این دلیل است که با مسائل اراده، استطاعت، قدرت، علم خداوند به افعال بندگان، مخصوصاً خلق افعال و قضا و قدر و طلب و اراده، پیوندی تنگاتنگ دارد. سؤالی که در این چکیده کامل
جبر و اختیار از مهم ترین و قدیمیترین مباحث فلسفه نظری تاریخ است. اهمیت و حساسیت این مسأله از بعد دینی و کلامی به این دلیل است که با مسائل اراده، استطاعت، قدرت، علم خداوند به افعال بندگان، مخصوصاً خلق افعال و قضا و قدر و طلب و اراده، پیوندی تنگاتنگ دارد. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این که آیا از دیدگاه امام علی(ع) در نهج البلاغه انسان مختار است یا مجبور و آیا این مختار بودن منافاتی با اراده الهی دارد؟ بر این اساس، یافته های پژوهش حاکی از آن است که امام علی(ع) در نهج البلاغه به تصادف و جبر تاریخی اعتقادی ندارد و معتقد به رابطه علت و معلول در حوادث و رویدادهای تاریخ است. به طوری که انسان در بینش فلسفی امام علی(ع) یک قربانی بی اراده در مقابل خدای تاریخ نیست، بلکه خود، خود تاریخ و سازنده آن است و می تواند در پهنای قضا و قدر الهی، به راه خیر و سعادت رهنمون شود. در نگاه امام(ع) اراده انسان ها در طول اراده و سنت های الهی است و جبری بر تاریخ مسلط نیست. بر این اساس، مختار بودن، یکی از ویژگی های مهم انسان از نظر نهج البلاغه است. روش تحقیق پژوهش حاضر در مقام گردآوری کتابخانه ای- اسنادی و در مقام داوری توصیفی- تحلیلی می باشد.
پرونده مقاله
اساسی ترین پرسش اخلاق این است که: "چه کاری خوب است؟". سه پاسخ بنیادین به این پرسش در سه مکتب وظیفه گرا، نتیجه گرا و اخلاق فضیلت طبقه بندی شده است. از میان این سه گونه ی اخلاق، اخلاق فضیلت در دوره مدرنیسم مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان اسلامی و غیراسلامی بوده و به عنو چکیده کامل
اساسی ترین پرسش اخلاق این است که: "چه کاری خوب است؟". سه پاسخ بنیادین به این پرسش در سه مکتب وظیفه گرا، نتیجه گرا و اخلاق فضیلت طبقه بندی شده است. از میان این سه گونه ی اخلاق، اخلاق فضیلت در دوره مدرنیسم مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان اسلامی و غیراسلامی بوده و به عنوان یک دیدگاهی فراتر از دو دیدگاه رایج (وظیفهگرا و نتیجهگرا)، مورد تدقیق دقیق قرار گرفته است؛
می توان گفت اخلاق فضیلت نظریه ای غالب نزد امام علی(ع) و عارفان است. برای مثال آنجا که امام (ع) در نهج البلاغه، حکمت 32 نقل شده: " فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ، وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ (شهیدی،1378، ص122). و نیز در حکمت 198"و چون گفته ی خوارج را شنيد كه حكومت جز از آن خدا نيست، فرمود: سخن حقى است كه بدان باطلى را خواهند . (شهیدی،1378،ص420). که مصداق اخلاق فضیلت می باشد. در این نوشتار تحقیقی شاخصه های فضیلت گرایی با بخشی از نظام اخلاقی نهج البلاغه مقایسه و فضیلت گرایی از منظر آن حضرت مورد بررسی قرار گرفته است.
در نهایت مشخص گردید وظیفه گرایی و نتیجه گرایی آن حضرت با آنچه در فلسفه مدرن شناخته میشود متفاوت است و از گفتههای ایشان چنین استتناج می گردد که رویکرد اخلاق فضیلتگرا به نظر ایشان نزدیکتر است.
پرونده مقاله